باران می بارد
مولای من سلام
روزهاست که دلم گرفته از این آدمها
آسمان دلم ابری است و باران نمی بارد
اما به شما که سلام می کنم قطرات باران را روی صورتم حس می کنم
مولای من
با شما حرف زدن بغض دلم را می شکند
و چقدر زیباست نام شما
یا مهدی
یا مهدی
مولای من سلام
روزهاست که دلم گرفته از این آدمها
آسمان دلم ابری است و باران نمی بارد
اما به شما که سلام می کنم قطرات باران را روی صورتم حس می کنم
مولای من
با شما حرف زدن بغض دلم را می شکند
و چقدر زیباست نام شما
یا مهدی
یا مهدی
این دل تنگم عقده ها دارد
گمونم باز میل کربلا دارد
یکی از نام های قیامت یوم حسرت هست و این روزها حال من هم کم از آنروز نیست حسرت کربلا داغی است بر دلم یاحسین
روزگاری بالهایی داشتم برای پرواز
هر وقت دلم تنگ از این زمانه میشد
کبوتری میشد و به آسمون میرفت
و حالا گم شدند
دلتنگم از این سیاهی ها بدجور گرفته اما نیست بالهایم
پرواز کردن فراموشم شده
بالهایم را کجا گم کردم؟؟؟؟
تمام شد مهمانی و باز هم دلم بی نصیب ماند
چه میزبان مهربانی و من چه مهمان روسیاهی
کاش میشد این مهمانی تمام نمی شد
کاش یادم نرود قراری را که با تو بستم مولای من
آخرین جمعه شعبان دلگیرتر همه جمعه ها هم گذشت و نیامدی
کاش این رمضان باشد ماه آمدنت
نگاهی به دل غمدیده ام کن در دوری ات میسوزد و میگرید
یا مولا چه سخت است بی دیدن رویت نفس کشیدن
یا مولا چه سخت است از تو دور بودن
میدانم پرونده سیاهم مرا از تو دور کرده
اما حالا برگشته ام بال و پرم زخمی است و شکسته شدم
مرا از این سیاهی نجات بده